دانلود آلبوم روزبه بمانی به نام کجا باید برم + کاورهای آلبوم + متن آهنگ ها
به دفتر خاطرات مجازی من خوش آمدید

پنج شنبه 26 مهر 1397 ساعت: 16:17
نویسنده : معین کریمی

دانلود آلبوم روزبه بمانی به نام کجا باید برم + کاورهای آلبوم + متن آهنگ ها

دانلود با کیفیت 320 و Flag

متن ترک اول کجا باید برم

جوونیمو سفر کردم که از تو دور شم یک دم

منو هر جور می بینی شبیه یک سفر نامم

کجا باید برم ، یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره

کجا باید برم ، که یک شب فکرِ تو منو راحت بذاره

چه کردم با خودم؟ که مرگ و زندگی برام فرقی نداره

محاله مثلِ من تووی این حالِ بد ، کسی طاقت بیاره

کجا باید برم که تو هر ثانیه ام تو رو اونجا نبینم؟

کجا باید برم که بازم تا ابد ، به پایِ تو نشینم

قراره بعدِ تو ، چه روزایی رو من توو تنهایی ببینم

دیگه هرجا برم ، چه فرقی میکنه از عشقِ تو همینم

جوونیمو سفر کردم ، که از تو دور شم یک دَم

منو هرجور می بینی ، شبیهِ یک سفرنامه ام

شبیه یک سفرنامه ام

کجا باید برم ، یه دنیا خاطرت تو رو یادم نیاره

کجا باید برم ، که یک شب فکرِ تو منو راحت بذاره

چه کردم با خودم؟ که مرگ و زندگی برام فرقی نداره

محاله مثلِ من تووی این حالِ بد ، کسی طاقت بیاره

__________

ترک دوم تمرین تنهایی

هر دو این زندگی رو سوزوندیم هر دو از این خیالمون تخته

تو رو شاید یه روز بخشیدم ولی بخشیدن خودم سخته

همه چی داشتیمو بد بودیم فکر کردیم این یه تضمینه

همه چی رو به باد دادیم رفت همه چی داشتن بدیش اینه

تو از من چی رو میگیری همین حسی که بخشیدی

چه فردایی توو رویاته که امروز اونو فهمیدی

من از تو چی رو میگیرم که تن میدی به تبعیدم

نرو دنبالِ آرامش من این حسو بهت میدم

شریکِ سقفِ هم بودن دلیلِ موندگاری نیست

تو دنیایِ منی اما به دنیا اعتباری نیست

شریکِ سقفِ هم بودن دلیلِ موندگاری نیست

تو دنیایِ منی اما به دنیا اعتباری نیست

سراب پیشِ  چشماتو یه اقیانوس میبینی

منو که ماهِ تو بودم داری فانوس میبینی

نمیدونم تو چی میخوای از این تمرینِ تنهایی

از اینکه نیستی با من ولی با من همینجایی

شریکِ سقفِ هم بودن دلیلِ موندگاری نیست

تو دنیایِ منی اما به دنیا اعتباری نیست

شریکِ سقفِ هم بودن دلیلِ موندگاری نیست

تو دنیایِ منی اما به دنیا اعتباری نیست

__________

ترک سوم عاشقی

وقتی زلیخا می شوی از ناز می ترسم

من یوسفم از دکمه های باز می ترسم

تضمین برگشتن به خانه جلد بودن نیست

من از همینجا شد که از پرواز می ترسم

جوری عاشقِ منی ، که خودم حس میکنم

با من از زمین جدایی

وقتی که دورم ازت ، تا نگیری دستمو

حالِ دریا زده هایی

جوری عاشقِ توام ، که واسه من صورتت

به یه آیینه شبیهه

وقتی که دورم ازت ، این اتاقا واسه من

به قرنطینه شبیهه

حسی که دارم بهت ، حسِ تشنگی

حسِ بارونه با ابرا

حسِ فانوسیه که ، روشنه تمامِ عمر

تا یه شب نترسه دریا

وقتی با همیم ، قلبم میکوبه

قحطی هم بیاد ، حالِ من خوبه

فرقی نداره کجایِ دنیایی

وقتی با همیم ، شکلِ یه باغم

دریا خونمه ، جنگل اتاقم

فرقی نداره کجایِ دنیاییم

حسی که دارم بهت ، حسِ تشنگی

حسِ بارونه با ابرا

حسِ فانوسیه که ، روشنه تمامِ عمر

تا یه شب نترسه دریا

وقتی با همیم ، قلبم میکوبه

قحطی هم بیاد ، حالِ من خوبه

فرقی نداره کجایِ دنیایی

وقتی با همیم ، شکلِ یه باغم

دریا خونمه ، جنگل اتاقم

فرقی نداره کجایِ دنیاییم

فرقی نداره کجایِ دنیاییم

فرقی نداره کجایِ دنیاییم

__________

ترک چهارم من حافظم

غمگین ترین ترانه هایِ جهان را سرودم

از من یه من یه غیرِ همین غم نمیرسد

شاعر شدم که فکرِ تو را باز تر کنم

زورم به فکرِ مشتِ خودم هم نمیرسد

من یه شاعر شدم که بعد از تو

عشقو با مرگ زندگی کرده

درد دادی به من که شاعر شم

آخه ابزارِ شاعری درده

چشمای تو یعنی ، دریای سینه ریز

یعنی یه برکه با آرایشِ غلیظ

چشمای تو یعنی ، آیینه ی خودم

من بی چِشای تو شاعر نمیشدم

حستو ازم نگیر ، که از هوای تو بگم

من ترانه خون شدم ، که از چِشای تو بگم

چشمای تو غزل ، سکوتِ تو یه مثنوی

من حافظم اگه ، ترانمو تو بشنوی

وقتی کنارمی ، از زندگی پرم

از بس کنارِ تو ، دور از تصورم

جز توو خیال تو ، سفر نمیکنم

زیباتر از تو رو ، باور نمیکنم

حستو ازم نگیر ، که از هوای تو بگم

من ترانه خون شدم ، که از چِشای تو بگم

چشمای تو غزل ، سکوتِ تو یه مثنوی

من حافظم اگه ، ترانمو تو بشنوی

حستو ازم نگیر ، که از هوای تو بگم

من ترانه خون شدم ، که از چِشای تو بگم

چشمای تو غزل ، سکوتِ تو یه مثنوی

من حافظم اگه ، ترانمو تو بشنوی

__________

ترک پنجم شلیک

گنجشک ترین آدم او من شده بودم

او دغدغه اش بود مرا باز بگیرد

حرصش که درآمد بدنم خون به جگر شد

من سیب شدم ، بلکه مرا گاز بگیرد

می آمد و میدید مرا ، مثلِ دو تا دوست

من را به دلش یکسره نزدیک نمیکرد

در جوخه یِ اعدامِ من بی همه چیزش

می آمد و پا میشد و شلیک نمیکرد

دیوونتم با اینکه فهمیدم یه عمره

این رابطه از سمتِ تو عاشق نداره

انقد نگو احساست از دیوونگیته

احساس اسمش روشه چون منطق نداره

من آرزویی غیرِ احساست ندارم

از بس که رویامو بهت نزدیک کردم

یک بار که دنبالِ ردت رفته بودم

من به خودم از پشتِ سر شلیک کردم

حالِ من حال اون آدم زخمیه

که خودش دیده زخمش چقدر کاریه

اما جایی نمیره ، خوش نشسته بمیره

من بمیرم بمونم تهش عاشقم

این تو این حسم این عشقم این منطقم

تا تو باشی همینم ، تا تو باشی همینم

میری ببینی جاتو با کی میشه پُر کرد

با اینکه این دوری تحمل کردنی نیست

تو انقدر بودی کنارِ من بفهمی

جایِ کسی با هیچ کس پُر کردنی نیست

حالِ من حال اون آدم زخمیه

که خودش دیده زخمش چقدر کاریه

اما جایی نمیره ، خوش نشسته بمیره

من بمیرم بمونم تهش عاشقم

این تو این حسم این عشقم این منطقم

تا تو باشی همینم ، تا تو باشی همینم

__________

ترک ششم به من نگو عاشق

تو رو بیچاره کنه پایِ خودش که چی بشه؟

خودشو پایِ تو بیچاره کنه عاشقته

اون که دکمه هایِ پیرهنتو میبنده نه

اون که پیراهنتو پاره کنه عاشقته

به من نگو عاشق ، به من که ترسیدم

به من که روزای پس تو رو هم دیدم

به من نگو عاشق ، به این منِ پاسوز

به من که تونستم ، نبینمت یک روز

نه رفتی از قلبم ، نه کم شد از دردم

نه مُردم از دوریت ، نه زندگی کردم

میسوزم ، از اینکه غمگینی

چرا یه شب حالِ منو نمیبینی

بیزارم ، از اون منِ سابق

تو رو خدا دیگه به من نگو عاشق

میسوزم ، از اینکه غمگینی

چرا یه شب حالِ منو نمیبینی

بیزارم ، از اون منِ سابق

تو رو خدا دیگه به من نگو عاشق

با اینکه داغونی ، با اینکه دلگیری

تاوانِ زخماتو ، از من نمیگیری

گفتی نباشی هم ، سَر میکنی با من

رفتی و سَر کردی ، عاشق تویی یا من؟

میسوزم ، از اینکه غمگینی

چرا یه شب حالِ منو نمیبینی

بیزارم ، از اون منِ سابق

تو رو خدا دیگه به من نگو عاشق

میسوزم ، از اینکه غمگینی

چرا یه شب حالِ منو نمیبینی

بیزارم ، از اون منِ سابق

تو رو خدا دیگه به من نگو عاشق

__________

ترک هفتم خونه ی قدیمی

واسه تاثیر این قرصاست ، دارم دیوونه تر میشم

با رویایِ تو میخوابم ، دارم بازم پدر میشم

پیِ همخونه میگردم ، واسه درمونِ این سردی

یه زن که کوهِ آتیشه ، تو اون زن باش اگه مردی

خونه اون خونه یِ قدیمی نیست

منم و یک اتاق کمبودم

خیلی چیزا عوض شده اما

من همونم که عاشقت بودم

عاشقت بودم

من همونم که شعر میگفتم

تا بفهمی چقدر بی رحمی

لعنتی چند قرنو خوندی که

انقدر شعرو خوب میفهمی

میفهمی ، میفهمی

سقوطم از چِشایِ تو

چه مرگِ شاعرانه ای میشه

نفس بکش ، به یادِ من

ببین عجب ترانه ای میشه

سقوطم از چِشایِ تو

چه مرگِ شاعرانه ای میشه

نفس بکش ، به یادِ من

ببین عجب ترانه ای میشه

عجب ترانه ای میشه

هر چیزی که تو چیدی توو خونه

از حضورت هنوز لبریزه

فنجونِ قهوت از شبِ آخر

چند ساله دست نخورده رو میزه

چند ساله ، چند ساله

بعدِ تو کارِ دائمم هر روز

دورِ یه دنیا خط کشیدن شد

جایِ لبای تو رو این فنجون

یک عمر خطِ قرمزِ من شد

کارِ من شکستن شد

سقوطم از چِشایِ تو

چه مرگِ شاعرانه ای میشه

نفس بکش ، کنارِ من

ببین عجب ترانه ای میشه

سقوطم از چِشایِ تو

چه مرگِ شاعرانه ای میشه

نفس بکش ، به یادِ من

ببین عجب ترانه ای میشه

عجب ترانه ای میشه

_________

ترک هشتم چالوس

پاییز که میشه دلم آشوب میشه

پاییز من بدجور دلگیرم همیشه

انقد با تو زندگی کردم توو این فصل

حس میکنم پاییز میمیرم همیشه

چِشاتو بگیرم یه روز از خودم

صداتو صداتو چه باید کنم ؟

اصلا راه که میرم توو هر جایِ شهر

هواتو هواتو چه باید کنم؟

هواتو بگیرم یه روز از خودم

دارم دورِ قلبم قفس میکشم

یقین دارم عطرت توو اون نقطه هست

توو هرجا که راحت نفس میکشم

به چی فکر کنم تووی تنهاییام

که سمتِ تو یک شب حواسم نره

چه رختی بپوشم توو روزای سرد

که عطرِ تو تووی لباسم نره

به غیر از تو باید به چی فکر کنم؟

توو چالوس وقتی که بارونیه

بدونِ تو لعنت به این جاده ها

که هر چهار فصلش زمستونیه

دلم نیست بعد تو جایی برم

برم از خودم از تو به کی بگم ؟

میونِ یه مشت زوجِ خوشبخت که

تو رو میشناسن برم چی بگم ؟

من از فکر هرکی به غیر از خودت

پُر از اضطرابم پُر از دلهره

از اینکه کسی توو اتاقم بیاد

از این خونه حالم بهم میخوره

به چی فکر کنم تووی تنهاییام

که سمتِ تو یک شب حواسم نره

چه رختی بپوشم تو روزای سرد

که عطرِ تو تووی لباسم نره

به غیر از تو باید به چی فکر کنم؟

توو چالوس وقتی که بارونیه

بدونِ تو لعنت به این جاده ها

که هر چهار فصلش زمستونیه

__________

ترک نهم جنون

مرا زخاطرِ تو هیچکس جدا نکند

که دشمنم به دلم این جفا روا نکند

برا حالِ کسی چون من از گذشته مگو

که دردِ خاطره را خاطره دوا نکند

به این منِ همه بی دل فقط مگو مجنون

که حقِ مطلبِ ما را جنون ادا نکند

خدا مرا ز یخال تو در امان دارد

به این خدا نشناسد بگو خدا نکند

با اینکه حتی توو زندگیمون

یه روز خوب هم با هم ندیدم

اما هنوزم ، باور نکردم

ما زنده ایم و از هم بریدیم

با اینکه توویِ بود و نبودت

تنها دلیلِ دیوونگیمی

اصرارم اینه هر جا که میرم

بگم هنوزم توو زندگیمی

بگم هنوزم توو زندگیمی

مثلِ یه دیوونه شدم

که خستست از دیوونگیش

ولی نمیذاره جنونش هم بمیره

جنون بمیره

یکی به دادم برسه

به قیمتِ کشتنِ من

امیدِ برگشتنتو ازم بگیره

از من بگیره

داره منو نگفته هام

بدجوری بیمار میکنه

انقدی که سکوتم هم

یه شهرو بیدار میکنه

دلم از دنیا دیگه چیزی نمیخواد

دیگه هیشکی جز تو رو یادم نمیاد

مثلِ یه دیوونه شدم

که خستست از دیوونگیش

ولی نمیذاره جنونش هم بمیره

جنون بمیره

یکی به دادم برسه

به قیمتِ کشتنِ من

امیدِ برگشتنتو ازم بگیره

از من بگیره

__________

ترک دهم سلام

غرق جون کندن از یه احساسم مثل تیر خلاص میخوامت

بعدِ یک عمر تازه فهمیدم من چقد بی اساس میخوامت

به هم که میرسیم ، تو رَد شو و برو

تو رَد شو من فقط ، نگاه کنم تو رو

چون از تو راضیم ، به این حضورِ کم

به هم که میرسیم ، خطر نمیکنم

به هم که میرسیم ، خطر نمیکنم

برای اینکه تو نیفتی از سَرم

کسی رو با خودم سفر نمیبرم

منو از این جنون رها نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

یه عمرِ کارِ من ، همین شده مُدام

تو رد بشی و من ، فقط بگم سلام

یه عمرِ کارِ من ، همین شده مُدام

تو رد بشی و من ، فقط بگم سلام

به هم که میرسیم ، تو رَد شو و برو

تو رَد شو من فقط ، نگاه کنم تو رو

چون از تو راضیم ، به این حضورِ کم

به هم که میرسیم ، خطر نمیکنم

به هم که میرسیم ، خطر نمیکنم

برای اینکه تو نیفتی از سَرم

کسی رو با خودم سفر نمیبرم

منو از این جنون رها نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

کنارمی به من نگاه نمیکنی

یه عمرِ کارِ من ، همین شده مُدام

تو رد بشی و من ، فقط بگم سلام

یه عمرِ کارِ من ، همین شده مُدام

تو رد بشی و من ، فقط بگم سلام

__________

ترک یازدهم بغض سی ساله

حسِ تنهاییِ بدی دارم حسِ یک آدم بدون بغل

حسِ اون آدمی که بی همراه داره میره توویِ اتاقِ عمل

حسِ تنهایی بدی دارم حس و حالِ یه مردِ دیوونه

حس و حالِ کسی که توو روزِ مُردنِ مادرش توو زندونه

نه تو دلگیری از رفتن نه من اشکم سرازیره

منو جوری شکستی که دیگه گریم نمیگیره

شدم مثلِ یه ابری که زمستون هم نمیباره

دیگه این بغضِ سی ساله شکستن بر نمیداره

یه حسی بینِ ما بوده که حالا غیرِ یک غم نیست

اگه گِریم نمیگیره واسه حفظِ غرورم نیست

یه حسی بینِ ما بوده که این روزا شده یک درد

به جای ما یک سنگ هم بود دیگه این دردو حس میکرد

تو خیلی قبل از این رفتی که این اندازه من سردم

کنارت سوگواریمو برای رفتنت کردم

نه با تو زندگی دارم نه از فکرِ تو آزادم

چه میموندی چه میرفتی تو رو از دست میدادم

یه حسی بینِ ما بوده که حالا غیرِ یک غم نیست

اگه گِریم نمیگیره واسه حفظِ غرورم نیست

یه حسی بینِ ما بوده که این روزا شده یک درد

به جای ما یک سنگ هم بود دیگه این دردو حس میکرد

__________

ترک دوازدهم خودم خواستم

چنان مُردم از بعد دل کندنَت

که روحِ من از خیرِ این تَن گذشت

گلایه ندارم نرو گوش کن

تو باید بدانی چه بر من گذشت

تو باید بدانی چه بر من گذشت

زمانی که دیدم کجا میروی

تقاصَت همین است عزیز دلم

که بنشینی از کُشتنم بشنوی

خودم خواستم با تمامِ وجود

با تویی که نبود ، عاشقانه بمانم

من این عشق را با همین کوهِ غم

روی دوشِ دلم تا ابد میکشانم

خودم خواستم با تمام وجود

با تویی که نبود ، عاشقانه بمانم

من این عشق را با همین کوهِ غم

رویِ دوش دلم تا ابد میکِشانم

چُنان شاخه ی خشکِ روی درخت

میان زمین و هوا مانده ام

برای تو که سال ها رفته ای

چگونه بگویم چرا مانده ام ؟

چگونه بگویم چرا عاشقم

مرا عشق راه فریبی شده

چگونه تو را میپرستم هنوز

عجب روزگارِ غریبی شده

خودم خواستم با تمامِ وجود

با تویی که نبود ، عاشقانه بمانم

من این عشق را با همین کوهِ غم

روی دوش دلم تا ابد میکشانم

خودم خواستم با تمام وجود

خودم خواستم با تمامِ وجود

با تویی که نبود ، عاشقانه بمانم

من این عشق را با همین کوهِ غم

روی دوش دلم تا ابد میکشانم

خودم خواستم با تمام وجود

__________

ترک سیزدهم خسته شدم

بدبختی است که شاعر یک شهر باشی و

عشقت نخواندت و نماند به پایِ تو

راضی شوی به اینکه شنیدی فقط که او

حالش به هم نمیخورد از شعر های تو

هر شب پناه میبرم از تو به مثنوی

اسطوره های کل جهانم عوض شده

من با زبانِ کوچه و بازار من شدم

با من چه کرده ای که زبانم عوض شده

موندم ، زخم خوردم از قلبم

چون نمیشد از عشق برگردم

با غرورم ، یه شهر همدرده

بس که شعرامو زندگی کردم

من یه عُمره تمام دردامو

قِصه کردم برای یک دنیا

شعر گفتم برای این مردم

که تو حرفامو بشنوی تنها

بشنوی تنها

من از این درد ، خسته شدم

از جنگیدن با قلبِ خودم

من با این زخما چه کنم؟

خسته شدم از حالِ خودم

من از این درد خسته شدم

از جنگیدن با حسِ خودم

من با این رویا چه کنم ؟

خسته شدم از دستِ خودم

وقتی چیزی ، نمیگم از حالم

میشه حرفام ، نقطه‌ چین باشه

گاهی وقتا سکوت میتونه

بهترین شعرِ رو زمین باشه

من از این درد خسته شدم

از جنگیدن با قلب خودم

من با این زخما چه کنم ؟

خسته شدم از حالِ خودم

من از این درد خسته شدم

از جنگیدن با حس خودم

من با این رویا چه کنم ؟

خسته شدم از دست خودم

__________

دانلود با کیفیت 320 و Flag

آهنگسازی این آلبوم توسط علیرضا افکاری صورت گرفته نام ایشان به علت ممنوعیت کاری در آلبوم ذکر نشده


 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: متن ترانه ها ترانه های ایرانی اشعار شاعران و ترانه سرایان موسیقی آلبوم ایرانی دکلمه خوانی
:: برچسب‌ها: روزبه بمانی روزبه بمانی آلبوم کجا باید برم آلبوم کجا باید برم ترانه ترانه سرا آهنگ متن آهنگ متن کاور آلبوم تصاویر آلبوم کاورهای آلبوم موسیقی موزیک آهنگ پاپ آهنگ پاپ شعر شاعر شعرانه شاعرانه دکلمه دکلمه سرایی عاشقانه poet poetry song writer song writer pop pop music music pop Album Koja bayad beram roozbeh bemani rouzbeh bemani roozbeh koja bayad beram covers Album cover picture


کد پربازدیدترین



اکانت ما در شبکه های اجتماعی :

اکانت ما در فیسبوک اکانت ما در اینستاگرام اکانت ما در Pinterest کانال ما در تلگرام